شکستنی ها...

پدر و مادر مشکل دار، آدم را دچار آسیب می کنند. چرا هیچ عشق دوطرفه ای در زندگی ام نداشته ام؟ چرا هرکه را دوست دارم و تمام محبت و توجه ام را به پایش می ریزم، مرا طرد می کند؟ هر وقت مادرم را می بوسیدم، می گفت نبوس! بدم می آید! هر وقت بغلش می کردم یا می خواستم کنارش دراز بکشم، می گفت برو کنار گرمم میشه! باید به زور دستش را می گرفتم و روی سرم می کشیدم تا مرا نوازش کند!! وقتی یک عزیزم یا جانم به من می گفت، از خوشی بال درمی آوردم و روی ابرها می رفتم و با ذوق مرگی می گفتم دوباره بگو؟! از بس که نمی شنیدم این حرف ها را......و مادرم خوشحال میشد از اینکه می دید کمبود محبت دارم!!! پدر که فقط باید مثل یک حیوان درنده، از او فاصله می گرفتم که فقط به من حمله نکند!!! آخرین بار کی بغلم کرد؟! کی مرا بوسید؟! کی محبت آمیز نگاهم کرد؟! کی مهربان حرف زد؟! کی توهین و تحقیر نکرد؟!.....همیشه هم منت گذاشت که برایتان پدر خوبی بوده ام و وظیفه شناسم و پول خرج تان کرده ام و بهترین پدر و مادر دنیا را دارید و شما چقدر قدرنشناس و بد اید!!!!!!! همیشه آنها بهترین پدر و مادر دنیا بوده اند و ما (و خصوصا من!) بچه های بدی بوده ایم......! هر وقت کوچکترین محبتی از پدرم دیدم، هر وقت ادای دلشکسته ها و آدم خوب ها را درآورد و دلم برایش سوخت و بغلش کردم و بوسیدمش که نشکند، به فردا نکشیده، با توهین و تحقیر و بی عاطفگی بزرگتری، خوب جواب محبت و دلسوزی ام را داد و مرا طرد کرد..........همیشه هرکس را دوست داشتم، مرا دوست نداشت......به سمت هرکس رفتم، از من فاصله گرفت......به هرکس محبت و توجه کردم، بی محلی کرد...........نمی دانم چرا.......آنقدر بد و جذامی و آزاردهنده نبودم که به آنها حق دهم..........سهم من از زندگی، تنهایی و دلشکست شکستنی ها......ادامه مطلب

امسال هم یکی از همخونه هام متاهل و عقد کرده اس!در اولین تماس تلفنی هم معلوم بود افاده ایه........و گفت چون با همسرش! بیرون بوده، متوجه نشده هزار بار بهش زنگ زدم!!!!!باز هم نامزد بازی و شوهربازی؛ باز هم رفت و آمد مادرشوهر و خواهر شوهر و تک تک اقوام شون، باز هم از زیر کار در رفتن ها برای آرایش کردن و دویدن پیش شوهر!!!! باز هم توقع آوردن شوهرش به خونه.......!!!الحمدلله سندس امسال مون هم جور شد!!!!!!!!!خدایا مرسی! شکستنی ها......ادامه مطلب

پدر و مادر مشکل دار، آدم را دچار آسیب می کنند. چرا هیچ عشق دوطرفه ای در زندگی ام نداشته ام؟ چرا هرکه را دوست دارم و تمام محبت و توجه ام را به پایش می ریزم، مرا طرد می کند؟ هر وقت مادرم را می بوسیدم، م شکستنی ها......ادامه مطلب

مادر...مادر ساده ی من....دنیا دست آنهایی است که آرایش می کنند....می مالند وهی می مالند....به خودشان می رسند....هزار بلا سر خودشان می آورند که خوشگل شوند....دنیا دست آنهایی است که هزار عشق و هزار دوست شکستنی ها......ادامه مطلب

عمو محمود اینها رفتن شیراز... زینب مشهده... طیبه کربلا و نجف و کاظمین... زهرا اینها هم میرن باغ پدربزرگش رو هرس کنن... عمو صادق اینها هم یه ساعت پیش اومدن خداحافظی و با هواپیما رفتن مشهد...عمه و نازنی شکستنی ها......ادامه مطلب

نمیگم روشنفکرم؛ نمیگم حسود نیستم؛ ولی اگه ازدواج کنم، از اون زن ها نیستم که به همسرم و تمام اجناس مونث جهان(غیر از خودم!) شک داشته باشم و گوشی و روابط همسرم رو چک کنم که با کی حرف زد و با کی خندید و ف شکستنی ها......ادامه مطلب

آدم بعد از بعضی حرف ها،

کارها،

اتفاق ها،

بعد از بعضی ناکامی ها و حسرت به دل ماندگی ها،

دیگر

هرگز

آن

آدم

سابق

نمی شود!

...

شکستنی ها......

تو را نمی شناسند...! دوران دانشگاه، یه همکلاسی دختر داشتم که خیلی نوبر بود! یه دختر شهرستانی که چشم پدر و مادرش رو دور دیده بود و هرکاری دلش میخواست می کرد...تمام وجود و شخصیت خودش رو در جتسیتش خلاصه کرده بود! فقط "زن"بود؛ نه چیز دیگه...زیبا بود؛ اما نه اونقدر که خودش فکر می کرد! خودش رو یه طاووس خوش خرام بهشتی می دید! اما خیلی ها یه شیطان از بهشت رانده شده می دیدن اش...لوندی و دلبری و ناز و عشوه های زنانه رو به استادی بلد بود...! نمی دونم از کجا و چطوری یاد گرفته بود...اما دل هر مردی رو که می خواست می تونست به دست بیاره! به خصوص علاقه ی عجیبی به مردهای متاهل داشت...توی دانشکده هر پسری که می دونست دوست دختری، نامزدی، معشوقی، چیزی داره، هدفش اون بود! حتی به اساتید هم رحم نمی کرد! همیشه می گفتم فلانی اگه همه ی مردهای دنیا رو هم بهش بدی، سیر نمیشه!!! عجیب عاشق یکی از استادهامون شده بود که تازه از فرانسه برگشته بود و بیست_سی سال ازش بزرگتر بود و حداقل بیست سال بود که ازدواج کرده بود و یه دختر و یه پسر داشت!...تا جایی که من متوجه شدم با این استاد روابطی هم داشت...اون موقع ها مشکلی برام پیش آوردن که دلایل و شواهدی داشتم که کار اونه...برای همین با ترفندهایی سعی کردم ته و توش رو دربیارم که مطمئن شم.و این باعث شد بیشتر و عمیق تر  بشناسمش...من هم می تونستم مثل هر بیننده ی عا شکستنی ها......ادامه مطلب

یه سانتی متری  زیر چشمت بخوره به در تاکسی و خون بیاد و جای زخم اش بمونه و کسی نفهمه!

.

.

.

.

.

.

.

پ.ن: خودت خواستی کسی نفهمه !...

پ.ن2: تازه اینقدر هول بودی روی پل هوایی هم زمین خوردی!

شکستنی ها......

سلام.
به روزمرگی های من خوش اومدین...
اسمش رو گذاشتم:"ساده مثل زندگی..."
ساده،مثل خودم...
سادگی شو دوست دارم.
سادگی،خیلی وقت ها،یعنی جذابیت...

هیچ کجا،
هیچ زمان،
فریاد زندگی،بی جواب نبوده است...
قلب خوب تو،
جواب فریاد من است...

و به قول مارگریت دوراس:
نوشتن، هم گفتن است،
هم دم فرو بستن...!

پروفایل فعال است و به روز می شود...

شکستنی ها......